0
تعداد
عنوان
قیمت
سبد خرید شما خالی است.
۰
۳۶,۰۰۰ تومان
٪
بهترین ها
جدیدترین ها

کتاب صوتی زندگی در زندگی اثر دکتر حسین خراشادی زاده

 کتاب صوتی زمان های مرده شما مثل مسیرهای رفت و آمد یا صف انتظار را زنده می کند. در اینجا می توانید به گزیده کتاب صوتی زندگی در زندگی گوش بدهید و در صورت تمایل به گوش دادن ادامه ی کتاب صوتی زندگی در زندگی سفارش خود را ثبت نمایید.

 

 

 

 

نقد و بررسی

این کتاب بر اساس تجربه شخصی خودم در پنج سال گذشته و چند سال پیش‌تر از آن‌که در سردرگمی به سر می‌بردم و در پی یک قطب‌نما برای زندگی شخصی‌ام بودم، نوشته شده است؛ از تجربه افراد بسیاری نیز بهره گرفتم. این کتاب حاصل دانشی است که به‌تجربه آن را آزموده‌ام و از اجرایی شدن آن کاملاً اطمینان دارم.
سال آخر دانشگاه در رشته مهندسی الکترونیک بودم، یک درس سه‌واحدی با عنوان تلویزیون داشتیم. استاد مبحث مدارهای داخلی تلویزیون لامپی را درس داد و در کمال تعجب گفت: «پنج سالی می‌شود که درس تلویزیون را تدریس می‌کنم، ولی خودم یک تلویزیون لامپی دارم که خراب است و هرچه سعی کردم، نتوانستم آن را تعمیر کنم!» یکی از دانشجوها اجازه صحبت گرفت و گفت: «استاد من می‌توانم تلویزیون شما را تعمیر کنم.» استاد که به نظر می‌آمد چندان از ادعای این دانشجو خوشش نیامده است، در پاسخ گفت: «تلویزیون را برای تعمیر به شما می‌دهم، ولی اگر نتوانستی درستش کنی، هیچ نمره‌ای از این درس نمی‌گیری.» دانشجو گفت: «استاد لطفاً اگر نتوانستم فقط چند نمره کم کنید و اگر توانستم به همان اندازه اضافه کنید.» استاد قبول کرد و قرار شد اگر تلویزیون درست شد پنج نمره کلاسی به او بدهد و اگر درست نشد، همان پنج نمره کلاسی را از او کم کند. جلسه بعدی که به کلاس آمدیم، دانشجویی که ادعا کرده بود تلویزیون استاد را تعمیر می‌کند، در عین ناباوری اعلام کرد که این کار را انجام داده و تلویزیون کاملاً سالم است و به‌خوبی کار می‌کند.
برای همه ما سؤال بود که او چطور توانسته است این کار را انجام بدهد؟
و او توضیح داد: «پدرم سال‌هاست که فروشگاه تعمیر لوازم الکترونیک دارد و من ازآنجاکه به این کار بسیار علاقه‌مند بودم، هر زمان فرصت داشتم به آنجا می‌رفتم و به ایشان کمک می‌کردم و کم‌کم با کسب تجربه تعمیرات لوازم الکترونیک را یاد گرفتم.»


«دوصد گفته، چون نیم کردار نیست»


سال 1392 مدیرعامل یک شرکت معتبر در زمینه آی‌تی و همچنین عضو هیئت‌مدیره و سرمایه‌گذار در هشت شرکت دیگر در همین زمینه بودم. برای من که در سال 1380، یعنی دوازده سال قبل، از نظر مالی در نقطه صفر قرار داشتم و تازه دو سال می‌شد که به‌عنوان کارمند قراردادی شروع به کار کرده بودم، این پیشرفت بسیار چشمگیر به حساب می‌آمد، کسی که برای گذران زندگی خودش باید بسیار تلاش می‌کرد، حالا در سال 1392 با مشارکت در مدیریت و سرمایه‌گذاری در هشت شرکت، با بیش از 250 نفر نیروی انسانی، به دستاورد بزرگی رسیده بود.
ولی من همچنان به دنبال رشد شخصی بودم، تا اینکه اوایل سال 1394 در کارگاه نیمه‌خصوصی دکتر جان دمارتینی  شرکت کردم، البته پیش از این در سال 1392 در همایشی از ایشان که بیش از هزار مدیر از شرکت‌های برتر ایران حضور داشتند، نیز شرکت داشتم؛ با شرکت در این دوره‌ها و پاسخ به چند سؤال کلیدی با نردبان ارزش‌های شخصی آشنا شدم و دریافتم که

هم‌راستا بودن اهداف و ارزش‌های شخصی چطور می‌تواند در زندگی هر فردی معجزه کند. آموختم هر انسانی یک نردبان ارزشی منحصربه‌فرد دارد؛ دقیقاً مانند اثر انگشت که در هیچ دو انسانی مشابه نیست.

همان‌طور که دکتر دمارتینی تاکید داشت، تمام سؤالات را چندین بار دیگر پاسخ دادم و هر بار نردبان ارزش‌های شخصی برایم شفاف‌تر می‌شد و بیشتر مطمئن می‌شدم که بالاترین ارزش زندگی‌ام که بر بالاترین پله نردبان ارزشی من قرار دارد، چیست. کاری که بیشترین انرژی و الهام را به من می‌دهد. آن روز برای اولین‌بار نردبان شخصی خود را ترسیم کردم و نقطه عطف زندگی‌ام آغاز شد؛ زیرا متوجه شدم

بالاترین ارزش برای من کمک به انسان‌ها برای داشتن یک زندگی شادتر و معنادارتر به مدد تحقیق و پژوهش، نگارش کتاب، مشاوره و سخنرانی است.

در این مسیر سؤالات بسیاری برایم پیش می‌آمد که با مطالعه و مشورت با اساتید صاحب‌نظر پاسخ آن‌ها را می‌یافتم. دیگر آموزش دیدن و آموزش دادن بخش جدانشدنی از زندگی من شده بود.
با آنکه گرفتاری‌های زندگی و کسب‌و‌کار این اجازه را به من نمی‌دادند تا بتوانم بیشترین وقت خود را به بالاترین ارزش شخصی‌ام اختصاص بدهم، فکر کردن به بالاترین پله نردبان ارزش‌های شخصی باعث شد در ابتدای سال 1397 یک گروه تحقیقاتی و پژوهشی برای رشد و توسعه در زمینه فردی و کسب‌و‌کار راه‌اندازی کنم. ماموریت و چشم‌انداز گروه از همان ابتدا مشخص شد:

«کمک به انسان‌ها برای ساختن یک زندگی شاد و معنادار»


ولی چرا ساختن؟ توجه داشته باشید که یک زندگی عالی داشتنی نیست، بلکه ساختنی است.
زندگی معنادار یعنی داشتن رسالت، چشم‌انداز، هدف و برنامه در زندگی شخصی و در زمینه کسب‌و‌کار. شاد بودن در کنار معنادار بودن شادمانی درونی را موجب می‌شود.


ویکتور فرانکل در زندان نازی‌ها یک زندگی معنادار داشت. او به خودش و زندانی‌های دیگر کمک می‌کرد تا با وجود تمام برخوردهای خشونت‌آمیز ازجمله سوزاندن انسان‌ها در کوره‌های آدم‌سوزی، امید خود را زنده نگه دارند؛ او زندگی شادی نداشت، اما برای زندگی خود معنا پیدا کرده بود.
با گذراندن دوره‌های آموزشی نزد اساتید مطرح بین‌المللی در زمینه رشد شخصی و کسب موفقیت، به آن درجه از دانش و تجربه رسیده بودم که بتوانم به بسیاری از دوستان و اطرافیان خود برای رهایی از سردرگمی در زندگی و کسب‌و‌کار یاری برسانم. به آن‌ها کمک کردم تا قبل از هر اقدامی، نردبان ارزشی خود را ترسیم کنند و آنگاه اهدافشان را بر اساس بالاترین ارزش‌های شخصی خود مشخص و دنبال کنند. نتایج بسیار عالی‌تر از آنچه مورد انتظار بود، نمود پیدا کرد؛ گستردگی این تاثیرگذاری در افراد با سلایق متفاوت، اعم از سن و جنسیت، واقعاً شگفت‌انگیز بود.
برای نمونه، کارمندی پس از ترسیم نردبان ارزشی خود به این نتیجه رسید که بالاترین ارزش شخصی‌اش مربیگری در زمینه فوتبال است. او با وجود اینکه صاحب سه فرزند بود و برای گذران زندگی باید به کار فعلی‌اش ادامه می‌داد، در حین ادامه کار از زمان‌های کوتاهی که در زندگی‌اش به امور غیر مهم می‌پرداخت، استفاده کرد و با حضور در کلاس‌های آموزشی در این زمینه و تمرین و ممارست فراوان موفق به کسب مدرک مربیگری فوتبال شد. جالب اینکه او از بین صدها نفر متقاضی انتخاب شده بود! او اکنون در صدد کسب مدرک بین‌المللی در زمینه مربیگری فوتبال است.
بانوی جوانی که هم مادر و هم وکیل پایه یک دادگستری است و در کارش بسیار موفق است، پس از ترسیم نردبان ارزش‌های شخصی خود علاقه بی‌حدش به هنر میناکاری برایش شفاف‌تر شد و تصمیم گرفت این هنر را که بالاترین ارزش اوست، به‌صورت جدی دنبال کند. این بانو از مدت‌ها پیش به این هنر علاقه‌مند بوده است، اما شغل پرتنش وکالت و روزمرگی‌های زندگی او را از علاقه‌اش دور نگه داشته بودند. اکنون که بالاترین ارزش شخصی خود را شناخته، بیشترین وقت، انرژی و پول خود را صرف این هنر کرده است. او به‌تازگی در دوره‌های آموزشی میناکاری شرکت کرده و آثار میناکاری بسیار زیبایی ارائه داده است.
و بسیاری از افراد دیگر که در مسیر زندگی سردرگم شده بودند؛ آن‌ها با چند انتخاب متفاوت مواجه بودند و تمرکز بر یک هدف مشخص برایشان کار دشواری بود؛ ولی پس از ترسیم نردبان ارزش‌های شخصی، با خود شفاف شده‌اند و اکنون به‌وضوح می‌دانند انجام دادن چه کاری بیشترین انرژی و شادمانی درونی را برای آن‌ها به ارمغان می‌آورد و با اطمینان قدم در مسیر تازه‌ای از زندگی با چشم‌اندازی عالی گذاشته‌اند.
اما باید بگویم که خود من بزرگ‌ترین تغییر را تجربه کردم.

به گفته گاندی:
«شما باید مظهر تغییری باشید که می‌خواهید در دنیا ببینید»

تصمیم گرفتم بیشترین زمان، فکر و هزینه‌های مالی خود را در خدمت بالاترین ارزش زندگی‌ام درآورم.
اما به این معنا نیست که زندگی برای من آسان‌تر شده است؛ بلکه از روزی که نقطه عطف زندگی‌ام آغاز شد، با چالش‌ها و مشکلات بزرگ‌تری مواجه شدم و درد و رنج‌های بیشتری را به جان خریدم، اما هرگز امیدم را از دست ندادم، حتی با انجام دادن یک کار بسیار کوچک، امید را در درونم زنده نگه می‌داشتم. ولی در عین ناباوری و با وجود تمام این مشکلات و دردها، حال من بسیار بهتر شده است، زیرا با شناخت بالاترین ارزش شخصی‌ام و شکوفایی توانمندی‌هایم، می‌توانم به دیگران نیز یاری برسانم تا زندگی شادتر و معنادارتری را تجربه کنند. اکنون سرشارم از احساس مؤثر بودن و دیده شدن؛ همه این‌ها، شادمانی درونی وصف‌ناپذیری را برایم به ارمغان آورده است، این شادمانی در چهره من نیز به‌وضوح دیده می‌شود.
از همان روزی که در کارگاه آموزشی دکتر دمارتینی نردبان ارزش‌های شخصی‌ام را ترسیم کردم، متعهد شدم تا در زمینه نوشتن کتاب، برای بهبود کیفیت زندگی انسان‌ها، فعالیت داشته باشم.
به همین منظور، ابتدای سال 97 به نگارش این کتاب پرداختم و برای اتمام آن، بارها و بارها تاریخی را مشخص کردم، اما موفق نشدم آن را به پایان برسانم؛ تا اینکه بالاخره در پایان سال 98 ویرایش نهایی این کتاب به انجام رسید.
به جز کوتاهی و عدم تمرکز برای به اتمام رساندن کتاب، بزرگ‌ترین علت وسواس من در مورد چگونگی انتقال مطلب به خواننده با یک بیان شیوا و ساده بود؛ به‌طوری که خواننده برای ترسیم نردبان ارزش‌های شخصی خود دچار مشکل نشود. پس از تحقیقاتی که در این مورد داشتم، متوجه شدم یکی از بهترین روش‌ها، استفاده از طرح داستانی به‌عنوان پلی برای انتقال آموزه‌هاست.
برای بیشتر افراد، مطالعه داستان لذت‌بخش‌تر از مطالعه یک کتاب صرفاً آموزشی است، زیرا داستان و درس‌هایی که در هر داستان وجود دارد، در ذهن‌ها ماندگارتر است.
اما من در نوشتن داستان تجربه چندانی نداشتم، بدین منظور از شخصی تقاضای همکاری کردم که خودش به کمک ترسیم نردبان ارزش‌های شخصی خود، در مسیر نویسندگی قرار گرفته بود. مدت زمانی را به بررسی ایده‌ها اختصاص دادیم تا اینکه درنهایت داستان «استاد راننده» مورد تایید گروه قرار گرفت.
قهرمان داستان استاد راننده یک راننده تاکسی است که بالاترین ارزش شخصی او کمک به دیگران برای داشتن یک زندگی بهتر است. راننده در این مسیر هر بار با ماجرای تازه‌ای روبه‌رو می‌شود و هر ماجرا داستانی را رقم می‌زند.

ما در این کتاب، درباره انسان‌های مؤثر و موفقی صحبت می‌کنیم که کمتر دیده شده‌اند و چه بسا تاثیر آن‌ها در جامعه از بسیاری از افراد مشهور بالاتر باشد.
جالب است بدانید خوش‌اخلاق‌ترین و مهربان‌ترین راننده کشور، جناب آقای ابراهیم دهباشی کم از قهرمان ندارد. بارها به دلیل شیوه متفاوتی که در کارش داشته، از ایشان تقدیر شده است. راننده‌ای که نزدیک به نیم قرن در ترافیک‌های سنگین تهران مشغول رانندگی است. او ماموریت خود را شادی و آرامش مردم معرفی می‌کند و همه تلاشش این بوده است که مسافران پس از پیاده شدن از تاکسی‌اش، حال بهتری داشته باشند. یکی از کارهای جالب این راننده موفق، جمع‌آوری چهل‌و‌هشت دفتر خاطرات از مسافرانش است.
با کمال احترام به تمام رانندگان عزیز که یکی از مهم‌ترین مشاغل را در اجتماع دارند، باور داشته باشید که شما می‌توانید در رشد و تعالی فرهنگ روابط اجتماعی بسیار مؤثر باشید.
امیدوارم این کتاب به‌عنوان اولین اثر نویسنده بتواند جهشی در جهت ساخت یک زندگی شاد و معنادار تلقی شود. باشد که در آینده آثاری غنی‌تر و تاثیرگذارتر بتوانند مکمل این اثر باشند و شما را در مسیر یک زندگی ارزشمند همراهی کنند.
در اینجا لازم است از خانم زهرا صاحبی که نگارش داستان‌های هر فصل را با قلم شیوا و روان خود انجام دادند، قدردانی ویژه‌ای کنم. همچنین از آقای عزیزی، خانم افروز و خانم شوقی که همکاری صمیمانه‌ای در نوشتن و به پایان رساندن کتاب داشتند، سپاسگزاری می‌کنم.
از همسر و فرزندان عزیزم که صبورانه من را همراهی کردند تا بتوانم در کمال آرامش و تمرکز به ایده‌پردازی و نگارش این کتاب بپردازم، تشکر و قدردانی می‌نمایم.

آموزش های مرتبط
سوالات متداول
نظرات کاربران
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
پیغام:
کد مقابل را وارد کنید ...