باور


آیا تاکنون به این فکر کرده‌اید که باور چیست؟ یا باور داشتن یعنی چه؟

باور داشتن به معنی اطمینان از وجود داشتن چیزی یا صحت برخی گزاره ها در مورد جهان است که ممکن است بر اساس واقعیت های موجود، نظرات یا فرضیات باشند؛ برای مثال همه ما باور داریم که برف، سفید است و پس از هربار مشاهده برف به سفید بودن آن شک نمی‌کنیم.

 

تعریف باور و عملکرد آن

شاید از خود بپرسید قانون باور چیست؟ یا باور داشتن چه تاثیری در زندگی دارد؟ همانگونه در چند سطر اول مطلب نیز بیان کردیم، باور (Belief) به معنی واقعی دانستن برخی چیزهاست که می‌تواند درست هم نباشد. باورها تاثیر مستقیم و عمیقی روی ضمیر ناخودآگاه شما دارند و زندگی شما را به سمتی هدایت می‌کنند که با این باورها و اعتقادات، همسو باشند. لری هاروی می‌گوید: «باورها، افکار در حال استراحت هستند.» به عبارت دیگر هنگامی که شما به چیزی اعتقاد یا آن را باور دارید، به ندرت در مورد آن درستی فکر می‌کنید یا سوالی می‌پرسید؛ زیرا این باورها از سنین پایین در شما شکل گرفته ‌اند و در حقیقت، مجموعه‌ای از اطلاعات هستند که از کودکی شنیده‌اید یا به شما گفته شده است. با این اوصاف، اگر این باورها شما را در مسیر اشتباهی قرار دهند یا به جهتی سوق دهند که با اهداف و ارزش های شما هم راستا نباشد چه می‌شود؟ درست است؛ زندگی شما نابود و بیهوده خواهد شد. به همین دلیل، بسیار مهم است که شما باورهای خود را به چالش بکشید و آن ها را به‌روز کنید.

قدرت باور

پذیرش آگاهانه باورها می‌تواند زندگی شما را شگفت انگیز کند؛ همان‌طور که باورهای خرافی یا بی پایه و اساس می‌تواند زندگی شما را به جهنم تبدیل کند. هنگامی که شما فعالانه به دنبال باورهای درست و منطقی باشید، می‌توانید زندگی خود را همانند انسان های موفق و قدرتمند طراحی کنید. باور های ما می‌توانند زندگی ما را شکل دهند و البته همانند بیشتر لباس های ما قابلیت تعویض دارند. بدین معنی که ما در هر برهه از زندگی می‌توانیم باورای خود را تغییر دهیم؛ البته دور انداختن یا تغییر برخی از این باورها به اندازه تعویض یک شلوار چرمی تنگ، سخت خواهد بود. در ادامه به بیان چند باور مثبت و قدرتمند می‌پردازیم که زندگی شما را به کلی تغییر خواهند داد.

باور اول: که زندگی، یک هدیه باورنکردنی است.

حتی اگر شرایط فعلی یا شرایط زندگی شما همان چیزی نیست که انتظار داشتید یا در حالت ایده آن خود نیست، باز هم می‍‌توانید نکات مثبتی درون آن پیدا کنید. شاید لازم است جزئیات زندگی خود را با دقت بیشتری بررسی کنید و برای آن ها شکرگزار باشید؛ جزئیاتی همچون نفس کشیدن، توانایی خوابیدن، داشتن غذایی برای خوردن و... . با شروع شکرگزاری برای نعمت های کوچک و بزرگی که دارید، رفته رفته زندگی شما دستخوش تغییر خواهد شد و طولی نخواهد کشید که با خود می‌گویید: «حتی اگر بتوانم نیز چیزی را در زندگی‌ام تغییر نخواهم داد.»

 

باور دوم: تمام افرادی که ملاقات می ‌کنید، بهترین دوستان شما هستند که هنوز آن ها را نمی‌شناسید.

این یک واقعیت است که همگی ما به نوعی با یکدیگر در ارتباط هستیم و در حقیقت جزئی از یک خانواده بزرگ‌تر (شامل تمامی انسان های جهان) به حساب می‌آییم. با تمامی این اوصاف، بیشتر ما انسان ها خود را با دیگران یکی نمی‌دانیم. در صورتی که اگر این باور را در خود پرورش دهیم، بدون شک زندگی ما دچار تغییرات مثبتی خواهد شد.

باور سوم: هر 24 ساعت از زندگی شما مهم‌ ترین ساعت های آن هستند.

در حال حاضر شما یک انتخاب دارید؛ می ‌توانید در همین لحظه زندگی کنید یا در گذشته غرق شوید و نگران آینده باشید. شما می‌توانید امروز را به یک هدیه یا پاداش تبدیل کنید یا آن را هدر دهید. هنگامی که شما طوری رفتار می ‌کنید که امروز همانند یک فرصت بی ‌نظیر برای عشق ورزیدن و هدیه دادن است، دروازه های جدیدی از دنیا به روی شما گشوده خواهد شد که هیچگاه تصور نمی‌کردید وجود دارند.

باور چهارم: همه چیز درست خواهد شد.

همیشه همینطور است. نه؟ مهم نیست در حال حاضر چقدر اوضاع بد به نظر می‌رسد؛ مطمئنا مانند همیشه می‌گذرد. در هر بحران و چالشی در زندگی یک درس برای آموختن وجود دارد و از بین خاک و کود است که گل ها فرصت رشد یافتن پیدا می‌کنند.

باور پنجم: زندگی یک بازی است؛ نه یک مشکل.

هنگامی که شما زندگی خود را مانند یک بازی می‌بینید، مشکلات زندگی کمتر خود را نشان می‌دهند. چرا همه چیز حتی چالش های سخت زندگی را به عنوان تجربه هایی نبینیم که راز آن ها در آینده آشکار خواهد شد؟ زندگی، مشکلی نیست که بخواهید آن را حل کنید؛ بلکه یک بازی است که باید آن را به بهترین نحو انجام دهید. باور درست داشتن نسبت به مشکلات زندگی، کمک بسیاری به شما خواهد کرد.

باور ششم: همواره در بهترین ورژن خود هستید.

همگی ما دیر یا زود از این دنیا خواهیم رفت. آیا ترجیح می‌دهید در حالی این جهان را ترک کنید که خود را نسبت به انجام برخی تجربه ها محدود کردید یا در حالی که همه چیز دارید و زندگی را به بهترین شکل گذراندید؟ هر لحظه یک انتخاب است؛ انتخاب های شما در هر لحظه چه احساسی به شما می‌دهند؟ همواره این احساسات را در نظر داشته باشید. منتظر بهترین زمان ها برای انجام یک کار نباشید. در هر لحظه بهترین خود را انجام دهید؛ حتی اگر تک و تنها به سمت آن حرکت کنید.

باور هفتم: هیچکس به اندازه‌ای که شما فکر می‌کنید، به شما اهمیت نمی‌دهد.

این حرف به اندازه کافی باعث آزادی شما خواهد شد. واقعیت این است که دقیقا در همان زمانی که شما نگران تفکر دیگران در مورد خود هستید، آن ها نیز نگران تفکر شما نسبت به خودشان هستند. خبر خوب این است که این امر به شما اجازه می‌دهد که بیش از آنچه می‌خواهید یا در توان دارید انجام دهید و هنگامی که شما اینگونه عمل کنید، به دیگران نیز آزادی انجام این کار را خواهید داد.

باور هشتم: در خواست کردن و نه گفتن، هیچ اشکالی ندارد.

اگر هنوز به تمامی نیازهای خود دست نیافتید، احتمالا در حال دست و پنجه نرم کردن با چیزهایی هستید که می‌خواهید. به اغلب ما در بزرگسالی آموخته‌اند که قرار نیست همیشه به هرچیزی که می‌خواهیم برسیم؛ اما این بدان معنا نیست که درخواست کردن اشکالی دارد. این موضوع برای نه گفتن نیز صدق می‌کند. هرچه بیشتر تمرین درخواست کردن را انجام دهید، زندگی خود را پربارتر می‌کنید و ثروتمندتر می‌شوید. امتحان کنید تا باورتان شود.

باور نهم: با اهمیت دادن به خودم، بهتر می‌توانم به جهان خدمت کنم.

هرچه بیشتر از خودتان مراقبت کنید، ظرفیت خود را برای خدمت به دیگران بیشتر می‌کنید؛ به همین سادگی. اگر واقعا بر این باورید که شما عضوی از جهان هستید، پس با اهمیت ندادن به خود در واقع به دنیا آسیب می‌رسانید. آیا این چیزی است که می‌خواهید؟ این را بدانید که اهمیت دادن به خود، به هیچ وجه خودخواهی نیست و در حقیقت، یکی از عمیق‌ترین علائم مراقبت از دیگران است که می‌توانید انجام دهید.

 

باور دهم: عشق، همواره در دسترس است.

حتی در سخت‌ترین چالش ها، دلخراش ‌ترین فاجعه ها و غم انگیزترین لحظات نیز عشق وجود دارد؛ اگر شما بخواهید آن را به قلب خود راه دهید. زمانی که شما درهای قلب خود را می‌بندید، جریان ورود عشق به آن را محدود می‌کنید؛ اما اگر تصمیم بگیرید که عشق را به دل خود راه دهید، حتی در رنج و سختی نیز می‌توانید جریان عشق را احساس کنید. عشق ورزیدن اشکال مختلفی دارد و می‌تواند احساسی مانند غم، اندوه، عصبانیت یا شادی داشته باشد.
کدام یک از باورهای ذکر شده برای شما جذاب‌تر بود و دوست دارید آن را امتحان کنید؟ پیش فرض های ذهنی خود را کنار بگذارید و برای 30 روز آن ها را امتحان کنید؛ اگر شما را تحت تأثیر قرار نداد، حداقل در مورد خود چیز جدیدی یاد گرفته‌اید. اگر هرگز چیزهای جدیدی امتحان نکنید، در واقع زندگی خود را هدر داده‌اید.

 

برای بررسی باورهای منفی نیز می‌توانید پرسش های زیر را از خود بپرسید و با توجه به جوابی که به هریک می‌دهید، متوجه خواهید شد که کدام یک نیازمند تغییر است.
•    این باور از کجا آمده است؟
•    آیا این اعتقاد، باور قلبی من است یا آن را از شخص دیگری دریافت کرده‌ام؟
•    این باور چگونه به من کمک می‌کند؟
•    این باور در چه موقعیت هایی مانع من خواهد شد؟
•    از کجا می‌دانم که این باور درست است؟
•    اگر این باور به‌روز شود به چه شکلی در خواهد آمد؟
توجه داشته باشید که مغز شما به طور طبیعی در برابر تغییرات مقاومت خواهد کرد و حدودا بین یک تا دو ماه طول خواهد کشید که باور غلط و منفی خود را کنار گذاشته و باوری مثبت را در خود پرورش دهید. این را بدانید که هیچگاه برای شروع تغییرات مثبت در زندگی، زود یا دیر نیست و همه چیز تنها به خودتان بستگی دارد.